جدول جو
جدول جو

معنی گل پارسی - جستجوی لغت در جدول جو

گل پارسی
(گُ لِ)
نام گلی است بغایت سرخ و خوشرنگ و آنرا گل صدبرگ و گلناز فارسی هم میگویند. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج) (الفاظ الادویه) :
زن پارسا چون گل پارسی
برون اوفتاده ز پرده سرا.
کمال الدین اسماعیل
لغت نامه دهخدا
گل پارسی
(گِ لِ)
گلی است که زنان سر بدان شویند و درد شش را نافع است و بعربی طین فارسی خوانند. (برهان) : بگیرند گل مختوم پنج درم، گل قبرسی پانزده درم، گل ارمنی... دو درم... و گل پارسی سه درم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
گل پارسی
((گِ لِ))
گل سرشوی
تصویری از گل پارسی
تصویر گل پارسی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
(دخترانه)
دوستدار گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل پری
تصویر گل پری
(دخترانه)
زیبا چون گل و پری
فرهنگ نامهای ایرانی
(دِ پُ)
احوال پرسی. (آنندراج) :
دل پرسی رقیب در افسردگی مکن
چون زنده نیست مار به افسون چه احتیاج.
رفیع (از آنندراج).
غم نمی بود از ملالت گر بدل پرسی مرا
سوی ما هم چون غم خود رسم می بود آمدن.
صبحی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ نَ)
دهی است از دهستان پشتکوه سورتیجی بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری، واقع در 8000گزی شمال خاوری کیاسر. هوای آن معتدل و دارای 25 تن سکنه است. آب آن از چشمه سار و رود خانه چرگت و محصول آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ بَ)
عاشق گل. دوستدارندۀ گل. کسی که گل را بسیار دوست دارد. آنکه به پرورش گل اهتمام فراوان دارد:
نگه کرد دستان ز تخت بلند
بپرسید کاین گل پرستان که اند.
فردوسی.
باغ بتخانه گشت و گلبن بت
باده خواران گل پرست شمن.
فرخی.
گلبن پرند لعل همی برکشد بسر
باران گل پرست همی گسترد نثار.
فرخی.
باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون
باد گردد مشکبوی و ابر مرواریدبار.
فرخی.
چو سرو سهی دستۀ گل به دست
سهی سرو زیبا بود گل پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نقش و نگار. گل و بوته که بالای جامه و دیوار و مانند آن نمایند. (آنندراج) :
در نگارندگی و گل کاری
وحی صنعت مراست پنداری.
نظامی.
، گل کاشتن. عمل گل کار
لغت نامه دهخدا
(گِ لِ قِ رِ)
گلی است که از جزیره قبرس که یکی از جزایر یونان است آورند وآن سرخ میباشد و چون بر دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بشکنند درون آن رگهای زرد باشد و آن قائم مقام گل مختوم است و بعربی طین قبرسی گویند. (برهان) (آنندراج) : بگیرند گل مختوم پنج درم، گل قبرسی پانزده درم، گل ارمنی ده درم، گل ارمنی مغسول دو درم... گل پارسی سه درم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(گُ پَ رَ)
عمل گل پرست
لغت نامه دهخدا
تصویری از گل پرست
تصویر گل پرست
عاشق گل و دوست دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل گل کار. عمل و شغل گل کار کاشتن و عمل آوردن و تربیت گلهای مختلف زینتی در باغ و باغچه و گلدان، گل و بوته که روی پارچه دیوار و مانند آن ایجاد کنند نقش و نگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل طاوسی
تصویر گل طاوسی
گل توروسی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرستی
تصویر گل پرستی
دوست داشتن گل عشق ورزی بگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل فارسی
تصویر گل فارسی
گل پارسی گل سر شور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل کاری
تصویر گل کاری
عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل، جایی که در آن گل کاشته اند
فرهنگ فارسی معین
از توابع چهاردانگه سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی